خواب لالالا
سلام از وقتی این کلوچه مامان شب می خوابه دیگه روز از دستش آسایش نداریم دوست داره همش باهاش بازی کنیم .کلی باهاش بازی میکنم باهاش حرف میزنم شاید خسته بشه بخوابه ولی اون منو خسته می کنه خودش خسته نمی شه امروز صبح ساعت 9 بیدار شد بعد گذاشتمش تو نی نی لالا ولی یه زره که توش موند خسته شد همش گریه میکرد.بغلش کردم کلی باهاش بازی کردم دیدم نه فایده نداره ... دادش گلش نوید جان بهم گفت مامان تو برو به کارات برس من می برمش تو اتاق باهاش بازی میکنم الهی قربونش بشم همیشه میگه خداجون مرسی که برادرشو خیلی دوست داره ....خدارا شکر اصلا بهش حسودی نمی کنه خیلی همدیگرو دوست دارن عجیب نوین هم خیلی دوسش داره .منم رفتم تو آشپزخونه واس نهار غذا ...
نویسنده :
نوید & مامان شهین
17:58